من - تو = مرگ !
اگه :
2+2 = 4
H +2O = آب
ابر + رعد = باران
غم + چشم = اشک
تنهائی + تاریکی = من
عشق + مهر = تو
پس : من - تو = مرگ !
زیاد به ارتباطش فکر نکن ، به جمله آخر بچسب...
☆مرا دوست بدار، اندک ولی طولانیღ
اگه :
2+2 = 4
H +2O = آب
ابر + رعد = باران
غم + چشم = اشک
تنهائی + تاریکی = من
عشق + مهر = تو
پس : من - تو = مرگ !
زیاد به ارتباطش فکر نکن ، به جمله آخر بچسب...
بیابان خسته دل دیگر تشنه انتظار نیست گویی غریبی اشنا از کوی دربه دران راهی شده و رو به سوی
بیابان دارد اری بشو این صدای همان رهگذر اشناست او با هزاران هزار خاطره و هزاران هزار گلهای
عطراگین نیلوفر بر پیشواز دلرباترین معشوقش می اید او می اید تا با امدنش بر دفتر خاطرات عشق
گلبرگی از انتظار این دو عشاق را کم رنگ تر کند و ره این دو دیوانه را کوتاهتر کند تا با امیدی سرشار از
عشق بر انتظار روز وصال بنشینند
امشب از بیابان بوی اشنا میاید اوست که در راه است با پاهای برهنه و خسته به راه افتاده ثانیه ها در
گذرند و معشوقش در حسرت دیدار. او رسید و معشوقش ناله کنان او را دید و به اغوش او شتافت
ارامش ان عاشق در ان هنگام در کلمات و جملات کوتاه و ساده ما نمیگنجد
ردپای اشنا میاید من به دنبال اویم و او هراسان به دنبال من
با رالهی من و او حسرت دیدار همیم حسرت تماشای چشمان همیم ما را در این سکوت بی پروای شب
تنها و عاجز نگذار
آمین
دوستت دارم سهیلا جون
رو به تو سجده میکنم دری به کعبه باز نیست بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست به هر طرف نظر کنم،نماز من نماز نیست **** مرا به بند نمی کشی ازین رهاترم کنی زخم نمی زنی به من که مبتلاترم کنی از همه توبه میکنم بلکه تو باورم کنی ***** قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد **** عذاب میکشم ولی عذاب من گناه نیست وقتی شکنجه گر تویی،شکنجه اشتباه نیست
اگر باران بودم ،آنقدر می باریدم تا غبار غم از دلت بردارم اگر اشک بودم ، مثل باران بهاری به پایت می گریستم اگر گل بودم شاخه ایی از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم اگر عشق بودم ،آهنگ دوست داشتن را برایت می نواختم ولی افسوس که نه بارانم ،نه اشک ،نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم سهیلا جونــــــــــــــــــــــــــــــم
پس از آن غروب رفتن
اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر
تو بیا شروع من باش
شبو از قصه جدا کن
چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای
گریه های آخر من
اسمتو ببخش به لبهام
بی تو خالیه نفسهام
قد بکش تو باور من
زیر سایه بون دستام
خواب سبز رازقی باش
عاشق هميشگي باش
خسته ام از تلخی شب
تو طلوع زندگی باش
من پر از حرف سکوتم
خالیم رو به سقوطم
بی تو و آبی عشقت
تشنه ام کویر لوتم
نمیخوام آشفته باشم
آرزوی خفته باشم
تو نـذار آخـر قصه
حرفـمو نگفته باشم
...دوستت دارم...
...تا همیشه…
...تا ابد…
...دوستت دارم...
...تا جنون…
...تا دیوانگی…
...دوستت دارم...
...تا گریه…
...تا بهانه…
...دوستت دارم...
...تا خاطره…
...تا مهربانی ...
...دوستت دارم...
...تا نوازش…
...تا بوسه…
...دوستت دارم...
...تا انتظار…
...تا تحمل…
...دوستت دارم...
...تا زخم…
...تا مردن…
...دوستت دارم...
...تا نابود شدن...
...تا سر حد جنون...
...دوستت دارم...
...تا امید…
...تا خیال…
...دوستت دارم...
...تا دوباره…
...تا دیدار…
...دوستت دارم...
...تا عشق…
که بهتر و بدتر از آن نمی شناسم
دلم هوای نوشتن از تو دارد امشب...
از تو که چشم هایم برای دیدنت چه بی تابانه آرام و قراری ندارند
از تو که با آمدنت در قلبم نوری بر وجودم تاباندی و روحی در کالبد بی حس من دمیدی...
ای که هر لحظه مرا از تلاطم و خروش به سان نسیمی آرام می سازی ای بهترینم
ای کسی که خزان آرزوهایم را به بهاری جاوید مبدل ساختی ای مهربانم...
می خواهم آنقدر حس باتو بودن در وجودم جاری شود که دور از تو بودن بر من حس نشود
وجودت را در همه حال در وجودم حس می کنم ای که دور از من و در قلب منی
ای آنکه مهرت هر دردی را از درونم می زداید...
بی نهایت تورا دوست دارم
و برتو عاشقی مجنون گشته ام تا ابد...
تمام “امن یجیب” های دلم را
گره زده ام به کلماتت
و روانهی آسمان کرده ام
.
خاتون ِ خوب ِ خواب و خاطره!
من مطمئنم
خدا تو را برای دلم نگه میدارد
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارم
آن دم که خورشید طلوع میکند ، حس میکنم گرمای قلبم را ...
آنگاه که گرمای درون قلبم را حس میکنم ، احساس عاشق شدن میکنم!
آن لحظه که حس میکنم عاشقم ، نام تو را فریاد میزنم و با تمام وجود
میگویم که دوستت دارم!
و اما عشق تو، مرا دگرگون کرد....
تو آمدی و مرا که در دریای طوفانی تنهایی گرفتار بودم ، با قایق محبت و عشق
نجات دادی ، مرا با خودت بردی و به سرزمین عشق آوردی !
امروز همان روز تولد نفسهای دوباره ی من است،که تو آمدی و به من
نفسی دوباره دادی!
روز من ، روز تو است ، آغاز عشقمان ، آغاز بهار زندگی عاشقانه است!
آن دم که اشک از چشمانم سرازیر شد ، حس کردم دلتنگی همدمم شده ،
دلتنگی که آمد ، دلم از غم و غصه به درد آمد ، تو را از خدای خویش آرزو کردم ،
و خداوند هدیه ای زیباتر از گل به من داد تا آن روز ، روز عشق در زندگی ام باشد...
از آن روز هر روز برای من روز عشق است، روز تو را داشتن ، روز آرزوهایم ،
روز تولد قلبها! قلبهای دو عاشق ، مثل ما...
همین که تو را دارم ، بهترین هدیه ی دنیا را دارم ، دیگر در بین ستاره ها
به دنبال درخشانترین ستاره نیستم ، در میان گلها به دنبال زیباترین گل نیستم!
تو کهشکانی هستی از پرنورترین ستاره ها!
تو گلی هستی از باغ بهشت ، بیا در آغوشم تا برایت بگویم از عشق!
تو را در میان آغوش خویش میفشارم ، و با تمام وجود به تو ابراز میکنم عشقم را!
ای عشق من ، ازدیروز عاشقترم ، امروز که روز من و تو است به فردا امیدوارترم!
از اینکه تو را دارم زندگی را زیبا میبینم ، سپاس میگویم او را که تو را به من داد!
تو را داد تا امروز که روز عشق است تنها نباشم ، تو را داشته باشم و
خوشحال باشم....
هدیه ی من تویی ،پس خودت را به قلبم تقدیم کن ...
میخواهم تو را که بهترین هدیه برای منی تا ابد و برای همیشه
به یادگار داشته باشم....
پس با من بمان تا همیشه
دوستت دارم
اگر میبینی حال خودم نیستم و در خود شکسته ام
بدان که عاشقم.
اگر میبینی ساکتم ، آرامم و بی خیال
بدان که عاشقم.
اگر میبینی در گوشه ای نشسته ام
چشم به آسمان دوخته ام و ستاره ها را می شمارم
بدان که عاشقم.
اگر میبینی در کناره پنجره ای نشسته ام و به صدای آواز مرغ عشق گوش میکنم
بدان که عاشقم.
اگر میبینی همیشه حال و هوایم ابری و چشمانم بارانی است
بدان که عاشقم.
اگر میبینی هنگام دعا کردن دستهایم را به سوی آسمان برده ام و با چشمان خیس حرفهایی را زیر لب زمزمه میکنم
بدان که عاشقم.
اگر میبینی همیشه سر به زیرم ، همیشه در فکر فرو رفته ام
بدان که عاشقم.
اگر میبینی گل های باغچه را یکی یکی می چینم و دسته میکنم و با لبی خندان ترانه زندگی را میخوانم
بدان که عاشقم.
اگر روزی دیدی دیگر در این دنیا نیستم
بدان که…
بدان که از عشق تو مرده ام
میدونی عشق یعنی چی ؟ یعنی اینکه یه عاشق واقعی باید به یه نفر دل ببنده و تا آخر عمر هم عاشقانه ،
عاشقش باشه عاشقتم تا همیشه
هرگز گمان مبر ز خیال تو غافلم ،
گر مانده ام خموش ، خدا داند و دلم
خاطرم نیست تو از بارانی یا که از نسل نسیم ،
هرچه هستی گذرا نیست هوایت ، بویت ...
فقط آهسته بگو . . .
با دلم می مانی
اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد ؛
بدون فقط
کار "خدا" بوده
اگر ناگهانی دلت به دلی گره خورد
قبل از اینکه ببینیش و قبل از اینکه دستهاش
با دستهات عهدی
ببنده
؛ بدون کار "خدا" بوده
اگه گریه کردی و هق هق زدی
و لی صدای گریه ات
تو قهقه ی خنده غفلت دیگران
شنیده نشد تا خورد نشی ؛
بدون تنها محرمت و راز نگه دارت
"خدا" بوده
حالا هم اگه دلت شکسته و بغض راه
نفستو گرفته
و دلی نیست که به دلت پیوند بخوره و دستی
نیست که دستو فشار بده و یغض تنهائی داره
خفت میکنه ؛
شک نکن تنها مرهمت "خداست" که ؛ از سر
عطوفت و مهربانی یه بهونه واسه
نوازشت گیر آورده
و میخواد نوازشت کنه و دلشو رو دلت
بذاره و
دستشو رو سرت بذاره و بهت بگه گریه کن
عزیز دلم من خودم باهاتم و
دوست دارم
آخه می دونی "خدا" چون
خودش خیلی تنهاست
درد تنهایی رو خوب خوب میفهمه.....
خدا الهی قربون دل تکت بشم
خدایا ایمان دارم اگر دریای زندگیم
رو متلاطم و توفانی
میکنی دنبال ناخدای قهرمان میگردی که
کشتی دلش رو به طرف تو هدایت کنه و من
همان ناخدای قهرمانم
خدایا حالا بال عشق میخوام تا در این هوای
مه آلود
وابری به سوی تو پرواز کنم
خدایا بالم بده......